جایی برای شعر ...
شعری برای تـــو ...
 
آخرین مطالب
 
پیوندهای روزانه
خودت خواستی


خودت خواستی که من مجبور باشم

برم جایی که از تو دور باشم

تـــو پای منو از قلب ت بریدی

خودت خواستی که من اینجور باشم

خودت خواستی که احساسم بشه سرد

خودت خواستی نمیشه کاری هم کرد

می دیدم دارم از چشمات می افتم

مدارا کردم و چیزی نگفتم

برام بودن تو بازی نبود و

به این بازی دلم راضی نبود و

از اول آخرش رو می دونستم

تو تونستی ولی من نتونستم

برات بودن من کافی نبود و

حقیقت این که می بافی نبود و

دارم دق می کنم از درد دوریت

می خوام مثل تو شم اما چه جوری ؟؟؟

 

 

علی بحرینی



اعتراف


دو سه روزه که مات و بی اِرادم

یه چیزی فکرمو مشغول کرده
همین عشقی که درگیر هواشم
منو نسبت به تو مسئول کرده

از اون رابطه ی معمولی ما
چه عشقی سرگرفت تو روزگارم
دو سه روزه که بعد از این همه سال
واسه تو ادعای عشق دارم

نمی بینی دارم جون میدم اینجا
نمی دونی به تو محتاجم اینجا
چقد راحت منو وابسته کردی
دارم دیوونه میشم کم کم اینجا

می خوام مثل قدیما...مثل سابق
یه وقتایی یکی با من بخنده
یکی باشه که دستامو بگیره
یکی باشه که زخمامو ببنده

نمی بینی دارم جون میدم اینجا
نمی دونی به تو محتاجم اینجا
چقد راحت منو وابسته کردی
دارم دیوونه میشم کم کم اینجا



محمد کاظمی



خلاصم کن

غروبم مرگ ِ رو دوشم ، طلوعم کن تو میتونی

تمومم سایه می پوشم شروعم کن تو میتونی

شدم خورشید غرق ِ خون میون مغرب دریا

من ُ با چشمای بازت ببر تا مشرق رویا

 

دلم با هر تپش با هر شکستن داره می فهمه

که هر اندازه خوبه عشق همون اندازه بی رحمه

چه راه هایی که رفتم تا بفهمم جز تو راهی نیست

خلاصم کن از عشقایی که گاهی هست و گاهی نیست

 

تو خوب سوختن ُ میشناسی سکوت ُ از اونم بهتر

من آتیشم یه کاری کن نمومنم زیر خاکستر

میخوام مثل همون روزا که بارون بود و ابریشم

دوباره تو حریر تو مثل چشمات ابری شم

 

دلم با هر تپش با هر شکستن داره می فهمه

که هر اندازه خوبه عشق همون اندازه بی رحمه

چه راه هایی که رفتم تا بفهمم جز تو راهی نیست

خلاصم کن از عشقایی که گاهی هست و گاهی نیست


 

 

افشین یداللهی



 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات