خودت خواستی که من مجبور باشم
برم جایی که از تو دور باشم
تـــو پای منو از قلب ت
بریدی
خودت خواستی که من اینجور باشم
خودت خواستی که احساسم بشه سرد
خودت خواستی نمیشه کاری هم کرد
می دیدم دارم از چشمات می افتم
مدارا کردم و چیزی نگفتم
برام بودن تو بازی نبود و
به این بازی دلم راضی نبود و
از اول آخرش رو می دونستم
تو تونستی ولی من نتونستم
برات بودن من کافی نبود و
حقیقت این که می بافی نبود و
دارم دق می کنم از درد دوریت
می خوام
مثل تو شم اما چه جوری ؟؟؟
علی بحرینی